بنويسيد: شهر گفتگو؛ بخوانيد: شهر خفقان!

در اين شهر پرهياهيو، يک آقايي، جايي نقدي منتشر کرده بوده يا عامل انتشار نقد بوده است؛ اشتباه هم کرده است! اما ببينيد چه متني نوشته و عذرخواهي کرده! چه بلايي سرش درآوردند يا چه تهديدي شده که اين قدر خاضعانه و تائبانه، درخواست پوزش کرده است؟!

اي صاحبان قلم و تريبون و نقد! اين متن را بخوانيد و عبرت بگيريد:

بسم الله الغفار التواب

با سلام و ادب خدمت همشهريان محترم، خصوصاً مجموعه پرتلاش ميني‌بوس‌راني xxxxx شهرستان اردکان

راستش تا اين برهه از زندگي تلاشم بر اين بود که خطايي از حقير سر نزند که موجب رنجش خاطر و آزردگي عبدي از عبادالله گردد.

اما آنچه پرواضح و مبرهن است، اين حقيقت است که انسان ممکن الخطاست.

ارسال تصويري به مدير کانال xxxx از سوي بنده موجب ناراحتي مسئولين و رانندگان محترم ميني‌بوس‌راني XXXX گشت، لذا با توجه به خطاي خودم و عدم توجه به عواقب اين کار، بر خود لازم و واجب ديدم که از مجموعه محترم ميني‌بوس‌راني XXXX معذرت‌خواهي کرده و با تأکيد بر اينکه، عمل خطاي حقير تنها به خاطر جهل و عدم توجه بنده بوده، مراتب پوزش خود را به آن مجموعه محترم اعلام دارم.

بر اين اميدم که مجموعه ميني‌بوس‌راني XXXX نيز با بزرگواري از اشتباه اين‌جانب درگذرد.

با آرزوي شادکامي و سعادت کليه همشهريان گرامي در سال جديد، خصوصاً مجموعه محترم ميني‌بوس‌راني XXXX اردکان

و من لله التوفيق و الاستعانه

اولين بار پس از خواندن اين متن به يکي از دوستان فضاي مجازي پيام دادم که اگر نويسنده اين استغفارنامه، چنين پيش خدا استغفار کرده و طلب آمرزش نموده بود، شايد نه تنها گناهان خود او، بلکه گناه هفت جد او هم آمرزيده مي‌شد!

بنويسيد "اردکان؛ شهر گفتگو و لبخند" و بخوانيد "اردکان؛ شهر خفقان و تهديد و ارعاب و شکايت"!